هزینه های مصرفی خودروی پلاگین هیبرید در مقایسه با خودروی بنزینی
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۱۷۲۶۵
عدم آشنایی با این تکنولوژی، شبهه های زیادی را بوجود آورد که هزینه های مصرفی و جانبی این خودرو، یکی از سوالات پرتکرار و اصلی در این میان به شمار می رود.
برخلاف تصوراتی که درباره هزینه مصرفی خودروهای پلاگین هیبرید در ذهن ما شکل گرفته است، از خیلی جهات صرفه اقتصادی این تکنولوژی از خودروهای بنزینی پیشی می گیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولین نکته ای که می توان به آن اشاره کرد و همگی در صحت آن اتفاق نظر داریم، صرقه جویی در مصرف سوخت از جانب خودروهای پلاگین هیبرید می باشد.
برای مثال، هزینههای سوخت خودروهای پلاگین هیبرید در مسافتهای کوتاه شهری کمتر از خودروهای بنزینی است. در نتیجه، هزینه تعمیرات و نگهداری این خودروها نیز بهدلیل کمتر بودن تعداد اجزای مکانیکی آنها، کاهش مییابد. از اینرو، مالکان خودروهای پلاگین هیبرید در طول دورهی استفاده از خودرو، هزینههای کمتری را صرف تعویض قطعات مصرفی خواهند کرد. در نتیجه، خودروهای پلاگین هیبرید با استفاده ترکیبی از موتور برقی و بنزینی، مقرون به صرفهتر از خودروهای بنزینی عمل میکنند. این نکته خصوصا برای افرادی که استفادهی طولانی مدت و زیادی از خودرو دارند، حائز اهمیت واقع می شود. خودروهای پلاگین هیبرید در نتیجهی استفاده از انرژی بهینه، به صرفهجویی در مصرف سوخت و هزینههای نگهداری کمتری میانجامند، که در ادامه موجب کاهش آلودگی هوا و حفظ محیط زیست نیز می شوند. با این حال، در انتخاب خودروی مناسب، باید نیازها و شرایط خاص هر فرد را در نظر گرفت و تصمیمگیری بهتری انجام داد.
نکته ی بعدی که اشاره به آن خالی از لطف نیست، جذابیت غیرقابل انکار خودروهای پلاگین هیبرید برای رانندگان امروزی می باشد. این خودروها به دلیل استفاده از ترکیب موتور بنزینی و موتور برقی، عملکردی پرسرعت و کارآمدتر را ارائه میدهند. مهمترین ویژگی این گروه، توانایی شارژ باتری از طریق ترمزگیری و تولید انرژی در حین حرکت است که مجددا، منجر به صرفهجویی در مصرف سوخت و کاهش آلودگی هوا میشود. این خودروها بهصورت کاملا هوشمندانه میان استفاده از موتور بنزینی و موتور برقی تعادل برقرار کرده و سعی بر آن دارند در بهینه ترین حالت ممکن از انرژی بهره ببرند.
همانطور که پیش تر نیز به آن اشاره کردیم، خودروهای پلاگین هیبرید نقش مهمی در حفظ محیط زیست ایفا می کنند. کاهش استفاده از منایع سوخت و کمک به کاهش آلودگی هوا به خصوص در کلان شهرها و مناطق صنعتی، منجر به حفظ منابع طبیعی و کاهش اثرات تغییرات اقلیمی می شود. این مسئله برای بسیاری از مشتریان بهعنوان یک معیار مهم در انتخاب خودرو مطرح است و برای آنهایی که به حفظ محیط زیست اهمیت میدهند، میتواند دلیل مکفی باشد.
مزیت اصلی یک موتور پلاگین هیبرید، مصرف کمتر بنزین (سوخت فسیلی) و کاهش انتشار CO2 نسبت به خودروهای بنزینی است. تیگو 8 پرو e پلاس همانند سایر خودروهای پلاگین هیبرید، جزو موثرترین خودروهای سبز می باشد که از موتور بسیار بهبود یافته و سازگار با محیط زیست، بهره می برد.
در کل، استفاده از خودروهای پلاگین هیبرید باعث ارتقای کارآمدی انرژی و کاهش هزینههای مصرفی میشود و در عین حال به حفظ محیط زیست کمک میکند. به همین دلیل، این خودروها همواره مورد توجه مشتریانی هستند که گزینههای پایدار و پربازده را مد نظر دارند.
خودروی تیگو 8 پرو e پلاس که به عنوان اولین محصول از جریان سبز فونیکس در تیر ماه 1402 رونمایی شد، به یک موتور بنزینی و دو موتور برقی مجهز است که در صورت فول شارژ بودن باتری و باک بنزین، میتواند قدرتی معادل 326 اسب بخار و گشتاور 510 نیوتن متر را تولید کند. این خودرو در حالت بهینه، طی هر 100 کیلومتر 1.55 لیتر بنزین مصرف میکند.
منبع: فارس
کلیدواژه: تیگو 8 پلاگین مدیران خودرو خودروهای پلاگین هیبرید خودروهای بنزینی حفظ محیط زیست موتور برقی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۱۷۲۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کالری مصرفی نیمی از ایرانیان در سال ۱۴۰۱ کمتر از استاندارد بوده است
آفتابنیوز :
برخی از نکات این گزارش قابل تامل است. این گزارش میگوید که میزان مصرف کالری نیمی از جمعیت ایرانیها در سال۱۴۰۱ کمتر از حد استاندارد (یعنی ۲۱۰۰کالری در روز) است. از سوی دیگر، همه دهکها از میزان کالری خود نسبت به سال۱۴۰۰ کم کردهاند. این کاهش کالری در دهکهای متوسط شدیدتر بوده است.
از نگاه گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، دو عامل در این روند، نقش اصلی را ایفا کردهاند؛ نخست اینکه خانوارها بهدلیل تورم بالای مواد غذایی و افزایش سایر هزینهها نظیر مسکن، سعی کردهاند که مصرف غذایی خود را کاهش دهند. نکته دیگر اینکه خانوارها بهدلیل چشمانداز نامطلوب اقتصاد، سعی کردهاند که از میزان کالای خوراکی خود بکاهند تا بتوانند کالاهای بادوام بیشتری خریداری کنند. این گزارش برآورد کرده است که در سال۱۴۰۲، خط فقر خانوار سهنفره در تهران ۱۵.۳ میلیون تومان و برای کل کشور ۸.۲ میلیون تومان بوده است.
بررسی دادههای مربوط به مصرف کالری ایرانیان در سال ۱۴۰۱ نشان میدهد که بیش از نیمی از افراد کشور کمتر از کالری استاندارد، یعنی کمتر از ۲۱۰۰ کالری در روز استفاده میکنند. در سالهای گذشته تورم مزمن موجب شده قیمت مواد خوراکی افزایش پیدا کند و قدرت اقتصادی مردم کاهش یابد.
با اینحال دهکهای مختلف درآمدی واکنش یکسانی در مواجهه با تورم مواد خوراکی نداشته و دهکهای میانی بیشترین واکنش را به این تورم نشان دادهاند. با توجه به کاهش حدود ۰.۴ واحد درصدی نرخ فقر در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰ کاهش میانگین کالری مصرفی میتواند به دو دلیل رخ داده باشد. اول آنکه خانوارها به دلیل تورم بالا مصرف موادغذایی را کاهش دادهاند. دوم آنکه به دلیل چشمانداز نامطلوب اقتصاد کشور، ترجیح دادهاند کالاهای خوراکی کمتری مصرف کرده و به جای آن کالاهای بادوام بیشتری خریداری کنند. در چنین شرایطی پیشنهاد میشود که بسترهای مناسبی برای رشد اقتصادی پایدار و فراگیر ایجاد شود تا وضعیت فقر نیز به دنبال آن بهبود یابد. مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش «وضعیت فقر در ۱۴۰۱» ابعاد مختلف این مساله را بررسی کرده است.
با توجه به شرایط تورمی حاکم بر اقتصاد ایران که در سال ۱۴۰۱ نیز ادامه پیدا کرده، خط فقر سرانه در کشور به ۲ میلیون و ۵۶۱ هزار تومان رسیده است. با احتساب بعد خانوار، خط فقر برای خانوار ۳ نفره در سال ۱۴۰۱ در حدود ۵ میلیون و ۶۳۴ هزار تومان است. این عدد برای مناطق شهری استان تهران ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان محاسبه شده است. همچنین خط فقر شدید در سال ۱۴۰۱ در حدود ۸۷۵ هزار تومان برای هر نفر برآورد شده که این عدد معادل حداقل نیازهای غذایی فرد است. برآورد میشود که خطر فقر خانوار سه نفره برای کل کشور در سال ۱۴۰۲ به ۸ میلیون و ۲۰۰ هزارتومان و در تهران به ۱۵ میلیون و ۳۰۰ هزارتومان برسد.
بر اساس خط فقر محاسبهشده، نرخ فقر در سال ۱۴۰۱ حدود ۳۰ درصد جمعیت کشور بوده که نسبت به سال ۱۴۰۰ تغییر چندانی نکرده است. در نتیجه جمعیت فقرا در ایران در سال ۱۴۰۱ در حدود ۲۵ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر برآورد میشود. علاوه بر این، شکاف فقر نیز نسبت به سال گذشته تغییر چشمگیری نداشته است. به بیان دیگر نه تنها نرخ فقر در کشور ثابت باقی مانده، بلکه میانگین فاصله از خط فقر نیز در سال گذشته تغییر نداشته است.
مقایسه دادهای حداقل دستمزد و خط فقر استانی نشان میدهد که حداقل دستمزد در استانهای تهران، البرز و قم، نمیتواند هزینههای سبد مصرفی فقر برای یک خانواده ۳ نفره را تامین کند. به عبارت دیگر در این استانها برخی از افراد حتی در صورت داشتن شغل رسمی باز هم فقیر محسوب میشوند که از آن با عنوان پدیده شاغلان فقیر یاد میشود؛ بنابراین پیشنهاد میشود در سیاستگذاری عمومی، از جمله در تعیین حداقل دستمزد، تفاوتهای منطقهای در نظر گرفته شود.
مرکز پژوهشهای مجلس: کالری مصرفی نیمی از ایرانیان در سال ۱۴۰۱ کمتر از استاندارد بوده است
واکنش شدید دهکهای میانی
یکی از معیارهای مهمی که بر اساس آن وضعیت فقر در یک جامعه سنجیده میشود، میزان کالری مصرفی افراد در کشور است. حداقل استاندارد برای هر فرد مصرف ۲۱۰۰ کالری در روز است. بررسی آمارها نشان میدهد که در یک دهه اخیر میانگین کالری مصرفی سرانه ایرانیان کاهش یافته و در سال ۱۴۰۱ به میزانی پایینتر از حداقل کالری مورد نیاز برای یک نفر رسیده است.
در واقع در ادامه روند نزولی مصرف کالری در سال ۱۴۰۱ میانگین مصرف کالری در کشور نیز به زیر حد مصرف کالری استاندارد سقوط کرده است. در این سال بیش از نیمی از افراد جامعه در کشور، کمتر از کالری استاندارد مصرف میکنند. این مساله یعنی کاهش میانگین کالری مصرفی ایرانیان با توجه به شرایط اقتصادی در سالهای گذشته چندان دور از انتظار نیست.
در یک دهه اخیر تورمهای بالا موجب شده قدرت اقتصادی ایرانیان کاهش یابد و این مساله روی سبد مصرفی آنان تاثیر زیادی گذاشته است. بااینحال میتوان گفت واکنش دهکهای مختلف درآمدی نسبت به تورم مواد خوراکی متفاوت بوده است. این گزارش بیان میکند بیشترین واکنش به افزایش قیمت خوراکیها و آشامیدنیها متعلق به دهکهای میانی درآمدی است. دهکهای بالای درآمدی عمدتا دارای کالای بادوام و داراییهای مالی هستند.
به همین دلیل این افراد توان بیشتری برای پوشش ریسک ناشی از تورم را دارند. این درحالی است که دهکهای پایین درآمدی به دلیل کمکشش بودن کالاهای خوراکی برای این گروه و همچنین بیشتر بودن یارانه نقدی میزان اندکی از مصرف خود را نسبت به سال ۱۴۰۰ کاهش دادهاند. اما دهک میانی درآمدی از هر دو مولفه محروم بوده است؛ این به معنای آن است که عموما این افراد دارای کالاهای بادوام و دارایی مالی نیستند و یارانه نقدی هم سهم قابلتوجهی از سبد هزینههای آنان را پوشش نمیدهد، به همین دلیل واکنش شدیدتری نسبت به سایر دهکها در مقابل افزایش تورم خوراکیها و آشامیدنیها نشان میدهند.
این گزارش بیان میکند در سال ۱۴۰۱ مصرف برخی از اقلام خوراکی برای خانوارها در همه دهکهای درآمدی نسبت به سال ۱۴۰۰ کاهش داشته است. اما نحوه کاهش مصرف در دهکهای مختلف از الگوی یکسانی پیروی نکرده است. با توجه به تورمهای شدید خوراکیها و آشامیدنیها افراد مصرف خود را از کالای خوراکی و آشامیدنی کاهش داده و مصرف سایر کالاها را جایگزین کردهاند.
این مساله برای دهکهای میانی که به طور نسبی یارانه کمتری را دریافت کردهاند بهوضوح روشن است؛ زیرا در تمامی اقلام، دهکهای میانی مصرف خود را از این گروه کالاها کم کردهاند. کاهش مصرف خوراکیها و آشامیدنیها درحالی اتفاق افتاده که نرخ فقر تقریبا ثابت مانده است. از کاهش مصرف کالای اساسی میتوان استنباط کرد که با افزایش قیمت مواد خوراکی، خانوارها مصرف خود از این گروه از کالاها را به دو منظور کاهش دادهاند.
اول اینکه به دلیل افزایش قیمت نسبی کالاهای اساسی نسبت به سایر کالاها و خدمات، خانوارها مصرف خود از این کالاها را کاهش دادهاند؛ و دوم آنکه به دلیل چشمانداز نامطلوب اقتصاد، خانوار انتظار قیمت بیشتری در آینده دارد؛ در نتیجه با هدف هموارسازی، مصرف خود را از کالاهای مصرفی بیدوام کاهش میدهد و برعکس مصرف خود را از کالاهای باداوم افزایش میدهد.
هر چند ممکن است کاهش مصرف خوراکیها و آشامیدنیها دلایل دیگری نیز داشته باشد، از جمله اینکه فشار تورمی میتواند باعث شود خانوار از مصرف بخشی از خوراکیها و آشامیدنیها صرفنظر کند تا توان تامین سایر نیازهای اساسی را به دست آورد. این مساله بهخصوص در مورد تامین مسکن بسیار محتمل است. سهم مسکن از کل هزینه خانوار مستاجر در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ در سطح ۳۴ درصد بوده که در سال ۱۴۰۱ به ۳۶ درصد افزایش داشته است.
منبع: دنیای اقتصاد